سماع

سماع به نوعی از رقص صوفیه شامل چرخش بدن همراه با حالت خلسه برای اهداف معنوی گفته میشود. سماع سابقه دیرین تاریخی داشته و پس از اسلام موافقان و مخالفانی نیز در این دین پیدا نمودهاست.
" سماع " به معنا ییست که نوعاً در قالب رقص، موسیقی، شعر و آواز است - در نزد تمامی اهل تصوف و عرفان، مورد تأیید نمیباشد.
ابتدا نظر موافقان وخالفان این قضیه ودر انته نظر اسلام ناب محمدی وشیعه را دراین رابطه شرح میدهیم:
موافقان سماع:جنید بغدادی، ابوسعید ابوالخیر، احمد غزالی، عینالقضات همدانی، شمس تبریزی، اوحدالدین کرمانی، عطار نیشابوری، مولوی (برای اطلاع بیشتر از موافقان سماع نک: ویکیپدیا، مدخل مولوی) امیرخسرو دهلوی و شاه نعمتالله ولی نیز به چشم میخورند{31)
مخالفان سماع:برخی از بزرگان عارفان وتصوف نیز «سماع» را امری مردود تلقی کرده و آن را نشانه ناپختگی سالک، سبک عقلی و بیخبری دانستهاند. [۱۷] [۱۸]
شخصیتی همچون ابن عربی، سماع را در هر قالبش پدیدهای ضد عرفان
و ناسازگار با مقام و روح آن دانسته است. به اعتقاد وی «سلوک معنوی» وقار و
طمأنینه میآورد؛ نه جست و خیز و پای بازی و رفتار سبک؛ در نظر گاه او،
انفعال و شور حالی که بر اثر شنیدن
نغمهها و آوازها پدید میآید، ریشه نفسانی دارد. این خود طبیعی و نفسانی
است که به ابتهاج و جست و خیز درمیآید؛ نه خود معنوی و الهی. از این رو
علاقه و دلبستگی به سماع، نشانه نقص و ناشی از انگیزه های غیر الهی و به نوعی وسوسه شیطان
است. به گفته ابن عربی حتی اگر فردی به بلوغ عرفانی و مرحله تکمیل و کمال
رسیده باشد و به سماع اشتغال ورزد، از مرحله کمال خویش سقوط کرده و به
خواسته نفسانی و غیر الهی خود، جواب مثبت داده است. [۱۹] [۲۰] [۲۱] [۲۲]
شرح حال عالمان رباني در مراتب