قناعت عارف بالله سید علی قاضی طباطبائی 

شاگردش علامه طباطبائی می گوید:


زمانی که از شدت فقر در مضیقه بودم رفتم تا از ایشان پولی قرض کنم تا بعد ، از ایران برایم پول بفرستند، اما وقتی آنجا رسیدم، دیدم یکی از پسرانش هم آنده و از او برای قابله پول می خواهد و او جیب های خالی اش را نشان می دهد و می گوید ندارم و با این همه احوال او یک ذره از آن توکل و تسلیم و تفویض و توحید خودش خارج نمی شد.


همچنین علامه با آن فقر و خانه اجاره ای که دارد باز هم از استاد می شنود که:


(تو با این همه تجمل به جایی نمی رسی)


و خودقاضی ره می گفت:


(وقتی چیزی ندارم احساس نیاز بیشتری به خدا می کنم و التفاتم به خدا بیشتر است و خدا هم به من توجه بیشتری دارد)


و هنگامی که به منزل می رسد و می بیند صاحب خانه اسباب زندگی اش را در بیرون از خانه قرار داده در نهایت آرامشمی فرماید:


(خدا گمان کرده ما هم آدمیم که با ما چنین معامله می کند)


منبع : برگرفته از سايت http://mppc5.parsiblog.com